بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هفتگی هیئت یا حسین علیه السلام

منزل شهید یزدی                                                                                                         تاریخ: 86/01/28

با اینکه از ایام نوروز فاصله گرفته ایم، بحث در مورد دعای تحویل سال را ادامه می دهیم.

در مورد جمله حول حالنا الی احسن الحال خدایا ما باید چکار کنیم که حال ما به احسن حال تبدیل شود؟ چون صرف دعا کافی نیست. در روایات ما بین دعا و عمل ارتباطاتی را ذکر کرده اند. به عنوان نمونه به دو روایت اشاره می کنم:

قال رسول الله(ص): الداعی بلاعمل کالرامی بلا وتر

دعاکننده ای که دعاء در کارش نیست مانند تیراندازی است که کمانش زه ندارد.

یعنی اگر بخواهیم این دعای ما ان شاء الله اثری در ما ایجاد کند، باید حرکت و تلاشی داشته باشیم تا گامی به سوی مهیا نمودن زمینه های استجابت دعا ها برداریم.

قال رسول الله(ص): یکفی من الدعاء مع البر ما یکفی من الملح

پیامبر(ص) دعا را به نمک و عمل صالح را به غذا تشبیه فرموده اند. یعنی همانگونه که غذایی که می خوریم، کافی است مقدار کمی نمک به نسبت سایر مواد غذایی آن داشته باشد، برای اعمال صالح نیز مقدار کمی دعا کارساز است. در واق نمک بدون غذا و غذا بدون هیچگونه نمک، غیر قابل استفاده هستند. یعنی اگر ما بخواهیم این دعاها در مورد ما به اجابت برسد، باید کوشش و تلاشی در این جهت انجام دهیم. این دعا بسیار زیباست که انسان بخواهد در مسیر احسن حال حرکت کند.

اگر دنبال احسن الحال بخواهیم باشیم، باید چکار کنیم و چه اعمالی را باید انجام دهیم؟ برای بررسی این موضوع ابتدا این عبارت که از حال انسان می پرسند را بررسی می کنیم که به چه معناست.  لازم است در نظر افراد به دقت مشخص شود که مقصود پیشوایان دین از این عبارت چیست. به طور کلی ما در زندگی روزانه بین خودمان هم وضعیت جسمی و هم وضعیت روحی فرد را جویا می شویم. وقتی می گوییم حالت چطور است، هم با ظاهر فرد و هم با باطن او کار داریم. در مورد اینکه جسم احسن حال داشته باشد که مشخص است باید بدن تعادل داشته باشد. به اندازه لازم غذای مناسب و حرکت فیزیکی داشته باشد و بهداشت را رعایت کند. یعنی امکان کسب بهترین حال جسمی با کمی برنامه و مراقبت مهیاست. اما در مورد مسایل روحی، دستیابی به احسن حال به راحتی جسم نیست. دشواریها و پیچیدگیهای خاص مسیر تعالی معنوی انسان مطرح است. واقعاً باید چکار کرد که از نظر روحی با این گذر ستالها و خواندن دعاها تغییر و تحول خاصی در وجود ما رخ دهد. اینگونه نباشیم که 70 سال برما بگذرد و ما ارتقای معنوی پیدا نکرده باشیم. ما در ماه مبارک رمضان که ماه خود سازی و تعالی روحی است داریم که: اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک

قرآن کریم در این زمینه می فرماید: الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا(سوره مبارکه ملک آیه 2)

و اوست خدایی که مرگ و زندگی را خلق کرد برای اینکه شما را امتحان کند. و معلوم شود برشما که کدامیک نیکوترین و بهترین عمل یعن یاحسن اعمال را انجام می دهید. در این آیه شریفه ارتباط بین حال ما و عمل ما بیان شده است. چون بین حالت روحی ما و عمل ما یک ارتباط مستقیم هست.

در اخلاق اسلامی هست که اگر کسی بخواهد حالت روحی او برایش به صفت و ویژگی درونی تبدیل شود، باید مراحلی را طی کند. یعنی اگر بخواهد یک صفت پسندیده مانند صداقت یا قناعت برای فرد تثبیت شود باید در طی زمان این عمل را تکرار کند. مثال: بر روی یک سنگ که هیچ شکلی ندارد، می توان با حکاکی اثری را برجای گذاشت و یا اینکه با تراشیدن ان را به شکل دلخواه یک مجسمه درآورد. در مورد اول شکل اولیه سنگ وجود دارد، اما برای مجسمه این طور نیست. شکل اصلی آن تغییر می یابد. روح انسان نیز همینطور است. ما وقتی شروع به عملی می کنیم، در ابتدا یک حالتی در درون انسان ایجاد می شود. سپس به تدریج با تکرار آن عمل اگر یکبار آن را انجام ندهید،احساس می کنید یک گم کرده ای دارید. احساس خلاء و کمبود به انسان دست می دهد. با استمرار آن عمل حالت انسان به عادت تبدیل می شود. اگر آن عمل را ادامه دهیم، با گذشت زمان عادت تبدیل به ملکه می شود، که تثبیت شدن آن حالت روحی است.

نکته مهم اینجاست که اگر می خواهم احسن حال را بدست بیاورم، باید ملکات روحی من زیباترین و بهترین ملکات باشد. این ویژگیهای تثبیت شده درون انسان(ملکات) هم با تکرار عمل صالح در طول زمان بدست می آیند. پس اگر به دنبال احسن حال هستیم باید به دنبال استمرار در انجام اعمال صالح باشیم.   البته استعداد افراد ازجهت تعداد دفعات تکرار عمل صالح برای اینکه در وجودشان به ملکه تبدیل شود، باهم متفاوتند. ولی نکته مهم استمرار عمل است.

حال فرد تلفیقی از حال جسمی و روحی اوست. همانطورکه بسیاری از بیماریهای جسمی از مشکلات روحی ناشی می شوند. نمونه بارز آن همین سکته ها و ناراحتیهای اعصاب و ... است. یعنی برای سلامت جسمی هم که شده، ناچار یم سلامت روحی داشته باشیم.

پس تا اینجا معلوم شد کلید دستیابی به احسن حال، استمرار در انجام عمل صالح است. البته باید دید احسن اعمال یا عمل صالح چیست؟ ادعای اینکه در پی احسن اعمال هستیم مشکل را حل نمی کند. اهمیت استمرار در عمل صالح در روایات ما بسیار مورد تاکید قرارگرفته است. یعنی عمل اندکی که به صورت مستمر انجام می شود، اثر بیشتری از اعمال زیادی است که مستمر انجام نمی شوند. یکی از مبانی مهم واجب شدن نمازهای یومیه نیز همین است. دورکعت نماز صبح در هر روز بسیار موثرتر از صدها رکعت نماز در طول یک هفته است که همگی در یک روز خوانده شده اند. در مورد صدقه روزانه و قرائت مقدار کمی قرآن در هر روز دلیل این همه تاکید در روایات ما معلوم می شود. برای تمام اعمال صالح دیگر نیز همینطور است. در واقع این کار عمق بخشیدن به آن عمل صالح است که باعث تاثیر آن می شود.

قال رسول الله(ص): ان النفس ملوله و ان احدک لا یبقی ما بعد مده، فلینظر من العباده مایطیق ثم الیداوم علیه ان احب الاعمال الی الله ما دیم علیه و ان قلت

نفس انسان پس از مدتی از انجام برخی اعمال خسته می شود، و آنرا ترک می کند. ما نمی دانیم کشش روحی و جسمی ما در مسایل عبادی چگونه است. چون ظرفیت وجودی خود را نمی شناسیم. (یعنی مثلاً بعد از چه مدتی از نماز شب خواندن مستمر خسته می شود و آنرا کنار خواهد گذاشت؟)

پس دقت کن آن مقدار از عبادت را که طاقت داری برای اعمال مستحبی انتخاب کن. چون در غیر این صورت در روایات هست که عبادت به جای اثر سازنده اثر منفی می گذارد. مهم استمرار بر مقدار کمی عبادت مستحبی است که به صورت مستمر انجام شود. سپس حضرت پیامبر(ص) می فرمایند، محبوب ترین کارها نزد خدا آن عبادتی است که استمرار داشته باشد اگرچه کم باشد.

 این مساله را در افراطهایی که برخی جوانها در اعمال مستحب دارند به راحتی می توان دید، که پس از مدتی خسته می شود. این نکته مهمی است که یک قانون و سنت الهی است که هر افراط گری به تفریط گری می انجامد و برعکس. بنابراین باید در مواقعی که در فراز و نشیب میل و رغبت ما به اعمال صالح در طول زمان کم و زیاد می شود، بسیار مراقب باشیم.

در زمینه مسایل عبادی کمیت فقط برای اعمال واجب مانند نمازهای روزانه است که اهمیت خاصی دارد، وگرنه برای عبادات مستحبی کمیت مهم نیست، فقط بحث کیفیت مطرح است.

نکته مهم بعدی این است که همه کار دست انسان نیست. باید حتماً راهنمایی و کمک الهی همراه انسان باشد. حضرت علی(ع) می فرماید: من امده العمل احسن التوفیق

آنکه توفیق الهی همراهش گردد، می تواند احسن عمل را انجام دهد. البته در آینده احسن عمل را توضیح می دهیم. توفیق مانند برکت است که دست من و شما نیست. یعنی راه سیر معنوی باید به گونه از جانب خداوند متعال باز شود و دیگر فرد با مانعی روبرو نشود. شرایط را خداوند متعال برای طالب راه حق آنگونه مهیا می سازد، که در این مسیر مانعی سد راه او نشود. این همان فلسفه آیه شریفه ایاک نستعین در نمازهای واجب ماست.

حضرت علی(ع): التوفیق عنایه الرحمان توفیق عنایتی از جانب خداوند متعال است که به بندگانش می دهد و ما باید پذیرای آن باشیم. این امر مستلزم ورود به محدوده بندگی و طاعت خدا و حرکت در این مسیر است که توفیق الهی به ما برسد. ما در روایات داریم: همانطور که سایه از جسم تولید کننده آن جدا نمی شود، همین طور توفیق و دین هم از یکدیگر جدا نمی شوند. یا داریم که: آنکه از خدا طلب نصیحت کند، یعنی خیر خواهی خدا در مورد خود را بپذبرد، اوست که پذیرای توفیقات الهی است.

نکته قابل توجهی که وجود دارد این است که انسان شرور و بدکار اصلاً نمی تواند یک عمل صالح را مستمر انجام دهد. همانگونه که منتظر مصلح خود باید صالح باشد، طالب احسن عمل هم خود باید محسن(نیکوکار- در برابر مسیئ به معنای گناهکار) باشد. لذا در قرآن کریم در سوره مبارکه لقمان داریم که این قرآن هدایت و رحمت برای محسنین است. اولین صفت محسنین اقامه نماز است. صفات دیگر به ترتیب عبارتند از: ادای زکات، ایمان به آخرت در حد یقین. در واقع دستیابی به احسن حال مستلزم داشتن این ویژگیهاست.